جنگ کرنال نادرشاه افشار و فتح هند
جنگ کرنال (۵ اسفند ۱۱۱۷ هجری شمسی، ۱۵ ذیالقعده ۱۱۵۱ هجری قمری، ۲۴ فوریه ۱۷۳۹میلادی) نام نبردی است که طی آن نادرشاه افشار دهلی را فتح کرد. دلیل وقوع این جنگ، فرار افغانها به هندوستان، و عدم تسلیم ایشان توسط محمدشاه گورکانی، پادشاه هند بودهاست.
آنچه در این مقاله میخوانید
دلیل وقوع جنگ کرنال
پس از شکست اشرف افغان در نبرد دامغان و مورچه خورت اصفهان و فرار آنان به هرات و قندهار، سپاه نادر به تعقیب افغانها پرداختند و پس از درگیری در قندهار، آنها را منهدم و شهر را تصرف کردند. بقایای افغانهای مهاجم به دهلی گریخته و به محمد شاه گورکانی پناه بردند.
نادر با اعزام فرستادگانی به دربار هند خواستار تحویل دادن فرماندهان و افسران افغان به دربار ایران شد. نادرشاه سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان را که جزو غارتگران بودند (حدوداً ۸۰۰ نفر) و در قتلعام مردم ایران نقش اساسی داشتند به ایران تحویل دهد.
پس از رسیدن فرستادگان نادر به دهلی و اعلام استرداد پناهندگان افغان به ایران محمد شاه با مشورت امیران و وزیران درگاهش رأی به عدم استرداد پناهندگان به ایران داده شد و با فرستاده نادر به تندی برخورد نمود و نهایتاً او را به قتل رساند و به این ترتیب زمینه و بهانه لازم را جهت لشکرکشی و حمله نادر را به هند فراهم نمود .
چون مشاوران او هرگز تصور نمیکردند که سربازان نادر بتوانند افغانستان را کامل فتح کرده و قصد دهلی کنند و از طرفی با وجود لشکریان بیشمار هندی و ذخایر مالی اطمینان داشتند که نادر به فکر حمله به هند نخواهد بود. اما مقدر چنین بود که شاه ایران، با حدود دوازده هزار سرباز ورزیده حملات خود را به هند آغاز کند و پس از چند نبرد خونین دهلی به تصرف ایرانیان درآمد.
وسوسه هجوم به هند
حمله به هند، در زندگی پرحادثه نادرشاه، جایگاهی مهم دارد. لشکرکشیای که تا به امروز نیز محل بحث و جدل بوده است. مطابق روایات تاریخی، نادرشاه که در پی سرکوب قطعی شورشهای طوایف افغان در مرزهای شرقی بود، بارها با اعزام سفرا و ارسال نامههای متعدد از حکومت هند خواسته بود که از یاری شورشیان، از طریق پناه دادن به آنان در هند خودداری کند. خواستهای که ظاهراً هیچگاه، چنان که نادر میخواست، صورت واقع نیافت.
اقدامات دیپلماتیک نادر شاه آن اندازه مداوم و البته استادانه بود که کسی نتواند او را به تجاوزی بیسبب متهم سازد. اما روی دیگر تهاجم به هند، بیگمان مسألهای اقتصادی بود. شواهد گوناگون نشان میدهد، نادر شاه از مدتها پیش در پی بهانهای برای هجوم به هند بود.
از سوی دیگر، بنیان قدرت نادر شاه بر نیروهای نظامی بود و در چنان شرایط اسفناکی تأمین هزینههای گزاف پرداخت حقوق و مهیا کردن ساز و برگ و راضی نگه داشتن نظامیان، برای استمرار قدرت نادر شاه و برطرف کردن تهدیدهای داخلی و خارجی، از منابع داخلی ایران، تقریباً ناممکن بود. از این رو، تصرف مناطق جدید برای تأمین نیازهای مالی حکومت و به خصوص نیازهای روزافزون ارتش و خصوصاً آوازه ثروت بیکران هند، وسوسهای بود که نادر به سختی میتوانست آن را نادیده بگیرد.
قندهار تا دهلی
نادرشاه در رجب 1149 ه.ق لشکرکشی خود را آغاز کرد. البته هدف اعلام شده، استرداد قندهار بود. از روزگار صفویان، قندهار، چند بار میان صفویان و گورکانیان، دست به دست شده بود. محاصره قندهار، قریب پانزده ماه به طول انجامید. عاقبت قندهار در ذیحجه 1150 ه.ق سقوط کرد.
در ماههای محاصره قندهار، نادر سفیر تازهای به هند گسیل کرد و درخواست خود، برای جلوگیری حکومت هند از ورود شورشیان افغان را تکرار کرد. اما پاسخی روشن دریافت نکرد. دیگر حمله به هند قطعیت یافته بود.
نادر در صفر 1151 غزنین، در ربیعالاول، کابل و در جمادیالثانی، جلال آباد را نیز مسخر کرد. در رمضان 1151 و با عبور از تنگه خیبر، لشکریان ایران به خاک هند قدم نهادند. «محمدشاه گورگانی» که تازه خطر را احساس کرده بود، در کرنال، آبادیای در شمال دهلی، موضع گرفت.
اما زمانی که نادرشاه از افغانستان گذشته بود و وارد سرزمین هند غربی آن زمان و پاکستان فعلی شده بود برای برآورد تعداد نفرات و ادوات ارتش هند به جاسوسان احتیاج فراوانی داشت و در واقع سرویس مخفی نادرشاه با گزارش روزانه و واقعی از ارتش قدرتمند هند توانست به این جنگجوی ایرانی کمک فراوانی نماید تا بهترین راهکار حمله را اتخاذ کند.
آمار نیروهای نظامی نادرشاه و محمدشاه گورکانی در نبرد کرنال
با وجود این که جاسوسان خبر آورده بودند ارتش دویست هزار نفری هندیها با پانصد عراده جنگی توپ، تعداد دو هزار زنجیر پیلان جنگی بود که در خرطوم آنها شمشیرهایی بسته بودند که میتوانست با حمله به سپاه ایران، تمام اسبان جنگی را رم دهند و باعث ترس و وحشت و در آخر شکست ارتش ایران شوند. ارتش ایران نود هزار سرباز به همراه صد و پنجاه عراده توپ بود.
آرایش نظامی هندیها در جنگ کرنال
آرایش ارتش هند در چهار ستون بود.
- ستون اول ارتش هند، دو هزار فیل جنگی که در خرطومهایشان شمشیرهای تیز بسته شده بود و یکی از آنها میتوانست گروه زیادی از ارتش ایران را به زحمت اندازد.
- ستون دوم هندیها سی هزار نیروی سواره نظام، پیاده نظام و توپخانه سنگین به فرماندهی ارتش هند بودند.
- ستون سوم چهل هزار نیروی سواره نظام و پیاده نظام سردار بزرگ هند بود.
- ستون چهارم ستون بزرگ نیروهای ذخیره ارتش هند بود که بارگاه محمدشاه گورکانی و سعدالله خان وزیر نیز در این ستون بود. در جلوی سراپرده پادشاهی چندین عراده شامل انواع توپهای سبک و سنگین جای داده شده بود و در عین حال پشت هنگهای ارتش قرار داشت و در بقیه سپاه در هزار و پانصد متری پشت آن هنگها سایر نیروها آرایش یافته بودند و در واقع پنجاه هکتار از آن زمین را ارتش هند فراگرفته بود.
آرایش نظامی سپاه نادرشاه در نبرد کرنال
ارتش ایران هم از نظر نفرات بسیار کمتر از هندیان بود که در چهار ستون آرایش یافته بود. نادر شاه پس از بررسی خبرهای جاسوسان و آگاهی از صحت و سقم آنها و آمادگی برای مقابله با یکی از قدرتمندترین و بزرگترین ارتش های جهان چاره ای اندیشید که آن چاره را مخفیانه پیش برد. نادرشاه از ابتکار خود در میان لشکریانش چیزی نگفت؛ چرا که از آن بیم داشت طرح مخفی و ابتکاریش لو رود فقط آنها را بر پیروزی امیدوار ساخت و روحیه داد.
- ستون اول ارتش نادرشاه: سواران سنگین اسلحه به همراه توپخانه سنگین و پرچم ایران در مرکز این ستون قرار داشت که فرماندهی آن با شخص نادر بود.
- ستون دوم ارتش ایران: ستون شترهای آتشین که به ابتکار نادرشاه سازماندهی شده بود.
ترس در ارتش ایران در جنگ کرنال و سخنرانی مقتدرانه نادرشاه
در زمانی که جاسوسان خبر آوردند که ارتش بزرگ هند بین دویست تا دویست و پنجاه هزار نیرو دارد همراه توپخانه سنگین و پرشمار، همین تعداد زیادی از پیلهای جنگی یا شمشیرهای آخته شده این خبر بین سربازان پخش شد در حالی که نمیبایست این خبر محرمانه فراگیر میشد.
نادرشاه که از دلهره بین سپاهیان توسط مأموران مخصوص باخبر شده بود، توانست به موقع آنها را دلداری داده و از اثرات مخرب پخش یک چنین خبری بکاهد. او آنها را جمع کرد و با سخنرانی خود دل سربازان را به دست آورده و خون آنها را به جوش آورد و توانست از اثرات منفی جنگ روانی فرار کند.
سخنرانی نادرشاه برای افزایش روحیه سربازان در نبرد کرنال
نادرشاه افشار برای روحیه سربازان خود شروع به سخنرانی نمود که قسمت از سخنرانی آن به شرح زیر است:
سپاهیان جنگجوی من
«تاکنون در همه جنگها پیروز بودهایم. به یاری خداوند توانا در این میدان بزرگ نیز که از همه جنگها مهیبتر و خونینتر خواهد بود باید کامیاب شویم و زور بازوی مردانه خود را به جهانیان نشان دهیم»
سخنرانی او اثراتش را گذاشت و سپاه ایران سامان یافت.
ستون دوم ارتش ایران برای بار کشی لوازم و مایحتاج خود از دوازده هزار اسب و هزار و پانصد شتر بهره میبرد. با این وجود نادرشاه طرحی اندیشید که تنورهایی را پر از هیزم و خار و خاشاک نماید و روی کوهان شترها سوار نماید و در موقع مناسب آن هیزمها را آتش بزنند.
فرماندهی ستون دوم شتران با نادر بود. ستون سوم شامل پیاده نظام سنگین اسلحه و ستون چهارم شامل سواران گارد شاهنشاهی بود.
برگ برنده نادرشاه در مقابل فیلهای هندی
پس از آغاز حمله برگ برنده نادر در مقابل پیلان جنگی رو شد. وقتی تنورهای پشت شترها را آتش زدند و کوهان شتران داغ شد توسط شتربانان به سمت فیلها رم داده شدند. فیلها که تا به حال شتر ندیده بودند با شترانی مواجه شدند که رم کرده و از پشتشان آتشفشانی از دود و آتش به هوا برخاسته بود. آنها ترسیده و به دور یکدیگر جمع شدند و نتوانستند به سمت سپاه ایران حمله کنند.
در پشت سر شترها توپخانه ایران به سمت مرکز فیلها آتش گشود و فیلها که دیگر حسابی رم کرده بودند به سمت سپاه خود برگشتند و به تار و مار و بر هم زدن نظم سپاه هند پرداختند. حالا دیگر ارتش هند از هم گسیخته شده بود و با فرماندهی نادرشاه و انجام سایر تاکتیک جنگی ارتش قدرتمند هند شکست خورد.
نیروهای هند، اگرچه به لحاظ نفرات و سلاح، بر سپاه ایران برتری داشتند، اما در نهایت این قدرت فرماندهی نادر و شجاعت سربازانش بود که پیروزی قاطع را نصیب سپاهیان ایران کرد. محمدشاه که لشکریانش با 30 هزار نفر کشته، عملاً فرو پاشیده بودند، به خدمت نادرشاه رسید و او را به دهلی دعوت کرد. نادر چند روز بعد، در پانزدهم ذیقعده 1151 ه. ق به دهلی وارد شد.
لحظه به لحظه در جنگ کرنال
بامداد روز پانزدهم ذیالحجه (۲۴ فوریه) نادر قوای خود را به سه لشکر تقسیم کرد. نصرالله میرزا را مامور کرد که به فرماندهی یکی از لشکرها به طرف کرنال جلو راند و خود به فرماندهی یک لشکر دیگر به طرف جنوب پیش رفت تا از مواضع دشمن خبردار شود و به میدان نبرد سرکشی کند.
در اثنای این پیشرفت سپاهیانی که برای جلوگیری از رسیدن قوای سعادتخان به نیروی محمدشاه اعزام شده بودند، بازگشته و خبر دادند که سعادتخان نیمهشب خود را از بیراهه به محمدشاه رسانیده است. با این همه قوای دشمن را تعقیب کرده و عدهای از آنان را اسیر کرده و مقدار زیادی هم غنیمت آوردهاند.
نادر چون از این معنی واقف شد، پیشرفت خود را در حدود اردوگاه نیروی هند متوقف ساخت و دستور داد که سپاهیانش به او ملحق شوند. سعادتخان از روی غرور به فرماندهی هزار تن سوار و عدهای از قوای پیاده خویش به عزم سرکوبی قوای ایران از اردوگاه محمدشاه خارج شد و بیدرنگ با عدهای از جلوداران ایرانی که از سمت مخالف جلو میآمدند، مواجه شد.
جلوداران ایرانی چنین وانمود کردند که مرعوب شدهاند و برای آن که دشمن را حتیالمقدور از خطوط خود دور کنند، فرار اختیار کردند. اتفاقا این حیله مواجه با موفقیت کامل شد زیرا سعادتخان شروع به تعقیب آنان کرد و قاصدانی نزد محمدشاه فرستاد که هرچه زودتر نیروی کمکی برای او اعزام دارند تا پیروزی خود را تکمیل و سپاهیان دشمن را به کلی منکوب سازد.
یکی از مورخانی که در آن هنگام در کرنال بود میگوید سپاهیان هند چنین میپنداشتند که نبرد با نادر نظیر رزمهایی خواهد بود که روزها بین قوای دولتی و شورشیان در بازار و خیابانهای دهلی روی میدهد لکن بهزودی از اشتباه به در آمدند زیرا نادر که به قول میرزا مهدی مورخ از مدتها پیش در انتظار چنین روزی بود به فرماندهی هزار تن سوار افشار مانند داس مرگ از نقطهای به نقطه دیگر حرکت میکرد و دسته دسته قوای دشمن را به خاک هلاکت میافکند.
به محض اطلاع از پیشروی دشمن، نادر ۳۰۰۰ تن از سپاهیانش را مامور غافلگیر کردن دشمن کرد و دو دسته دیگر را نیز که هر دسته مشتمل بر ۵۰۰ تن بود، مامور حمله مستقیم کرد.
(جوناس) هنوی حکایت میکند که نادر به منظور مرعوب ساختن پیلان دشمن به جمازه بانان(شترسواران) خود کوزههایی مملو از نفت و مواد سوختی دیگر داده بود که در بحبوحه جنگ آنها را آتش زنند و در میان قوای دشمن پرتاب کنند تا پیلان سراسیمه شده و پابه فرار نهند.
روزهای سیاه در دهلی
نادر شاه، محمد شاه را در مقام خود ابقا کرد. در واقع نادر بیشتر برای رفع حوائج مالی حکومت خود، به هند آمده بود تا بهدست گرفتن حکومت. نادر شاه، فرمان داد تا هندیان هزینههای لشکرکشی او را بپردازند. مبالغ خواسته شده، هنگفت و پرداخت آن بار سنگینی بر دوش مردم دهلی بود.
از این جهت زمینههای آشوب و نارضایتی فراهم شد. علاوه بر آنکه عصبانیت از حضور بیگانگان نیز وقوع یک شورش عمومی را تسهیل میکرد. چند روز بعد، ناگاه «عدهای اشتهار دادند که نادر شاه را در قلعه ارگ، کنیزکان چینی به ضرب گلوله کشتهاند.»
با انتشار این شایعه، مردم شهر شروع به انتقام از سربازان ایرانی کردند. نادر که سخت برآشفته بود، فرمان داد تا در هر نقطهای از شهر که سربازی ایرانی کشته شده باشد، کسی را زنده نگذارند. اگرچه منطقه و مدت قتلعام کوتاه بود، اما تعداد کشتهها کم نبودند.
لارنس لکهارت با بررسی منابع، تعداد کشته شدگان را در حدود 20 هزار نفر تخمین زده است.
نادر شاه پس از پایان غائله قتلعام، غرامتی کمرشکن به مردم دهلی تحمیل کرد؛ اگر چه ارقام روایت شده خالی از اغراق نیست، اما غرامت تحمیل شده آن قدر سنگین بود که نادر شاه، تمام ایالات ایران را به مدت سه سال از پرداخت مالیات معاف کرد.
کارنامه فتح هند
نادر کار خود را در دهلی با عقد معاهدهای با محمد شاه به پایان رساند. بر پایه این قرارداد تمام خزانه و جواهرات سلطنتی هند، به نادر تقدیم شد و ایالات واقع در غرب رودخانه اترک و سند به ایران واگذار شد.
تاراج و غارت ثروت هند، کشتار مردم، ایجاد نفرت از حکومت ایران در میان هندیان و به محاق بردن روابط دوستانه ایران با هند که با وجود تمام برخوردها، میان صفویان و گورکانیان برقرار بود و بدتر از همه تضعیف شدید حکومت هند که جاده صاف کن تبدیل شدن هند به مستعمره انگلستان بود، از نتایج وخیم و فاجعهباری بود که تهاجم نادر شاه برجای گذاشت. تهاجمی که در حقیقت، قربانی کردن اخلاق، انصاف و منافع بلندمدت ایران در مذبح منفعتی کوتاه مدت برای حکومت نادر شاه بود.