تموچین تنها مغولی بود که توانست اقوام مغولان را با یکدیگر متحد سازد و حکومتی را به وجود آورد که توانست نیمی از جهان را با ظلم و ستم و در مدت کوتاهی به تصرفات قوم نیمه وحشی در آورد.
او پس از سالها جنگ و گریز و در موراد زیادی پیروزی و شکست، توانست به عنوان چنگیز خان، خود را به جهان عرضه دارد. در این مقاله در سایت از همه چی به بررسی اجمالی سیستم نظامی و تاکتیکهای جنگی چنگیزخان مغول پرداخته تا وسایل موفقیت قوم مغول تا حدودی نمایان شود.
آنچه در این مقاله میخوانید
سیستم نظامی چنگیزخان مغول
چنگیز خان سواران خود را به گروههایی تقسیم کرده بود که دارای وظایف خاص و مشخصی بودند. بعضی از افراد، عهده دار تدراک غذا و نوشیدنی برای ارتش مجهز مغول بودند. برخی پیکها و قاصدان این نظام به شمار میرفتند. تعلیم دهندگان اسب، سرداران، شمشیرزنان، تیراندازان، اداره کنندگان بردگان، خدمتکاران و مراقبان کارهای حمل خیمه از رده های این سپاه ستیزه جو به شمار میرفتند و افسری به عنوان فرمانده برای کنترل کلی اردو از طرف خان انتخاب میشد.
تموچین افراد وفاداری را برای گارد حفاظت شخصی خودش انتخاب میکرد. کوچکترین واحد سپاه او از جوخههای ده نفری تشکیل میشد و این جوخههای صدنفری، هزار نفری و ده هزار نفری به سپاهی بزرگ تبدیل میشد اما هستههای اصلی سپاه او هزار نفری بود سپاهیان به اسلحههای سنگین و سبک و همچنین به تیرانداز، پیاده و سواره تقسیم میشد.
چنگیزخان به اعضای خانوادهاش مناصب کلیدی اعطا نکرد. او برای حفظ وفاداری قبایل و سایر افرادش قدرت آنها را کاهش داد. باید توجه داشت قبایل، کانی قدرت مغولستان محسوب میشد؛ ولی خان با فائق آمدن بر قدرت آنها توانست قدرت مطلق مغولستان باشد.
در ساختار نظامی چنگیز، فرماندهان بر اساس لیاقت و شایستگی نه موقعیت اجتماعی و قبایلی تعیین میشدند و ترفیع میگرفتند. هر شخصی که دارای مهارت عالی بود، بدون توجه به طبقه و نژاد مورد قدردانی قرار میگرفت. در واقع چنگیز خان ارتشی تشکیل داده بود که شایسته سالاری پایه تشکیل آن بود؛ به طوری که یک چوپان یا یک کارگر اسطبل میتوانست فرماندههای مقتدر و ثروتمند شود.
چنگیز خان رفتار قبایل را تغییر داد؛ چرا که ارتش بر مبنای قبایل سازماندهی نشده بود و این سرعت، یک مزیت عالی برای مغولان متحد بود.
گفته شد یگان های اصلی ارتش مغول، واحدهای هزار نفره بود. مردان پانزده تا هفتاد ساله مشمول قانون سربازی میشدند و مجازات ترک محل خدمت مرگ بود.
همچنین خانوادههای سربازان برای تدارکات و روحیه سربازان همراه آنها بودند. از ملتهای مغلوب در سپاه استفاده میشد و آنها تابع قوانین خاص خود بودند. این نوع ساختار منحصر به فرد بود و وفاداری زیادی را برای او به ارمغان آورد. اردوی مغولان منظم بود و خیمههای مربوط به اسلحهخانهها، خیمه خدمات پزشکی و… در محلهای مشخصی قرار داشت و افرادی به نام جورچی مسئول تدارکات بودند.
مغولان در زمان جنگ زیر پیراهنی از جنس ابریشم می پوشیدند که وقتی تیری زره را سوراخ می کرد، نمی توانست به سادگی زیر پیراهن را سوراخ نماید؛ بلکه به همراه زیر پیراهن به داخل زخم فرو می رفت و از این رو میشد زیر پیراهن را کشید تا تیر از زخم و بدون آنکه زیر پیراهن را سوراخ کرده باشد، خارج کرد.
مغولان توانستند با این ترفند که در واقع از چینیان آموخته بودند تلفات را به شدت کاهش دهند.
شکار گوزن و گرگ تمرینی مهم در تقویت مهارتهای جنگی مغولان
برنامهها و تمرینات شکار به مغولان آموخت تا برای کشتن آماده شوند و در موارد زیادی همان ترفندها را برای مبارزه با دشمنانشان به کار میبردند. آنها با هنر شکار گوزن، گرگ و سایر وحوش میآموختند که چگونه مانند یک واحد نظامی عمل کنند؛ زیرا شکار کردن آنها گروهی و سازمان یافته بود. تمرینات شکار معمول در زمستان به مدت سه ماه انجام میشد و تمام مردان میبایست که در این بازی جنگی شرکت کنند.
یکی از روشهای شکار، حمله صوری نام داشت. روش حمله به این صورت بود که تعدادی سوار، شکارها را به محل مناسبی رم داده و سربازان آمادهای که منتظر رسیدن شکار بودند، حیوانات به تله افتاده را از پا میانداختند. در موارد زیادی و در جنگها از این روش استفاده میشد؛ به طوری که عدهای از سربازان به دشمن نزدیک میشدند و با روبرو شدن با دشمن وانمود به شکست یا ترس میکردند و به روش تاکتیکی عقب نشینی میکردند.
دشمن با تصور شکست آنها به تعقیب میپرداخت و غافل از این که وقتی در تیررس سربازان در کمین نشسته میرسیدند، مورد تهاجم غافل گیرانه قرار میگرفتند. در واقع سایر مغولان که با اسلحه های مناسب و آماده، منتظر صف های در دام افتاده دشمن بودند، و در این فرصت مناسب به قلع و قمع سربازان حریف میپرداختند. قابل ذکر است این گروه از سربازان مغول که دشمن را به طرف خیمه خودی و کمینگاه میکشانیدند، سربازان انتحاری یا منگودای مینامیدند.
شیوه دیگر، روش احاطه کردن و نزدیک شدن بود که در شکارگاهها بارها مورد استفاده قرار میگرفت. بدین صورت که صف طویل و طولانی و در مواردی حتی بیش از یکصد کیلومتر از سربازانی تشکیل میشد که فرماندهشان آنها را از پشت سرشان کنترل و هدایت میکرد.
سربازان، حیوانات منطقه ای وسیع را رم میدادند و به سمت جلو میکشانیدند. پس از مدتی و زمانی که لازم بود، جناحین از قلب سپاه جدا شده و با سرعت از یک قوس یا دایره هجوم میآوردند و جناحین به هم نزدیک شده و در واقع با به وجود آوردن یک دایره بزرگ و محاصره کردن، تمام حیوانات را در یک مکان مناسب جمع میکنند و این تاکتیک توسط خان از روی تپههای مشرف به منطقه قابل دیدن و فرماندهی است. سربازان تا لحظه آخر مجاز به شکار نیستند و اگر حیوانی از دستشان بگریزد، ننگ بزرگی برای آنها محسوب میشد.
پس از اجرایی شدن این برنامه خان مغول ابتدا حیوانات منتخب خود را شکار میکرد و بعد سایر سربازان مهارتهای خود را به فرماندهان خود نشان میدادند. با این شیوه مهارتهای جنگی مغولان افزایش پیدا میکرد و در واقع آنها برای کشتن تمرین میکردند و برای جنگهای خونین آماده میشدند.
استفاده چنگیزخان مغول از جاسوسان برای پیروزی و حفاظت از امپراطوری
این روش یکی از روشهای جنگی محسوب میشد و در جنگها، مردم سایر ملتها نمیدانستند که به محاصره و شکار مغولان در میآیند. شیوههای متفاوت جنگی مغولان آنها را در مقابل ملل دیگر شکست ناپذیر جلوه داده بود و در اکثر موارد مغولان پیروز میدان کارزار بودند و جاسوسان از ارکان این پیروزیها بودند؛ چراکه شرایط مساعدی برای پیروزی مهیا میکردند و چنگیز به این مهم واقف بود. او درک کرده بود که برای به وجود آوردن ارتشی نیرومند و شکست ناپذیر به یک سرویس جاسوسی بسیار قدرتمند نیاز دارد.
برای آشنایی با سیستم اطلاعاتی و جاسوسی چنگیزخان مغول که از مخوفترین سیستم اطلاعاتی و جاسوسی در جهان است پیشنهاد میکنیم مقاله سیستم اطلاعاتی و جاسوسی چنگیزخان مغول را مطالعه نمائید و جهت آشنایی با تاریخچه جاسوسی میتوانید مقاله تاریخچه جاسوسی را مطالعه نمائید.
چنگیز برای هماهنگی خطوط نظامی خود، برای برقراری ارتباط و حفاظت از این امپراتوری بزرگ و برای برخورداری از اطلاعات ذیقیمت دشمن و ملتهای مغلوب و حتی فرماندهان، به قوای یک شبکه ارتباطی و اطلاعاتی نیاز مبرم داشت. سیستمی که در واقع یکی از ارکان موفقیت و پیروزی های پی در پی او محسوب میشد که مغولان بدون در نظر داشتن این اهرم هیچگاه نمیتوانستند نیمی از جهان را تسخیر نمایند.