عجیبترین مرگ های تاریخ
مرگ با این که از ابتدا همراه ما بوده، اما هنوز برای ما ناشناخته و عجیب است. مرگ پایان فرصت ما برای زندگی است، مثل سوت پایان یک بازی فوتبال، مرگ در بیشتر موردها زمانی به سراغ انسان ها می رود که انتظار آن را نمی کشند و در طول تاریخ انسان ها همیشه به دنبال جدال با مرگ و زندگی ابدی بوده اند.
مواجهه با مرگ در فرهنگ های مختلف بسیار متفاوت است .عمق این تفاوت را میتوانید از تفاوتهای مراسم خاکسپاری و یادبود برای مردگان متوجه شوید. با این حال زمانی که مرگ به سراغ هر انسانی برود، بدون تعلل جان او را میگیرد. در داستان حضرت سلیمان (ع) شنیده ایم که فرشته مرگ به آنها فرصتی نمیدهد و جان حضرت سلیمان را در همان حالت ایستاده و تکیه داده به چوب دستیاش می گیرد. انسانهای زیادی روی زمین زندگی کردهاند، از میان مرگ همه این افراد، می توان تعدادی را با مرگهای عجیب پیدا کرد.
آنچه در این مقاله میخوانید
سقوط گاو از آسمان
اگر به شما بگویند در گواهی فوت کسی، علت مرگ سقوط گاو از آسمان نوشته شده، حتما باور نمیکنید. اما جوآو ماریادسوزا، در سال 2013 متاسفانه به همین دلیل جانش را از دست داد. در یک شب معمولی که او در خانهاش خواب بوده، گاوی که از صخره پشت خانه به بالای خانه او راه پیدا کرده، به خاطر شکستن سقف زیر وزنش به روی تخت جوآو ماریادسوزا میافتد و جانش را میگیرد. جالب است بدانید که گاو و همسر جوآو که در همان تخت بوده، زنده میمانند.
انتقام از دنیای دیگر
سیگورد تواتا، یک نجیب زاده نروژی بود که در قرن نهم میلادی زندگی میکرد. او در یکی از نبردهایش موفق میشود دشمن اصلی اش را شکست دهد. بعد از شکست دادن دشمن اصلی خودش سر او را میبرد و آن را به زین اسبش میبندد. زمانی که قصد سوار شدن بر اسبش را داشته، یکی از دندانهای سر بریده شده، باعث ایجاد یک خراش روی پای او میشود. این خراش عفونت شدیدی میکند و چند روز بعد جان نجیب زاده فاتح را میگیرد.
مرگ با جنون رقص
سال ۱۵۱۸ در استراسبورگ، ۴۰۰ نفر از مردم یک روستا ناگهان شروع به شیدایی و رقص کردند. آنها این قدر این کار را ادمه دادند تا یک به یک از پا درآمدند. بیشتر آنها به خاطر سکته قلبی و خستگی شدید جانشان را از دست داده بودند. این پدیده معروف به جنون رقص یا طاعون رقص، بین قرن ۱۴ تا ۱۷ میلادی در اروپا برای موردهای متعدد گزارش شده است.
مردن اتفاقی
کلمنت والاندیگام، وکیلی آمریکایی بود که در جریان یک پرونده قتل در حالی که قصد داشت بی گناهی موکلش را نشان دهد، به صورت اتفاقی خودش را کشت. او میخواست به قاضی و هیات منصفه نشان دهند در جریان درگیری رخ داده چطور مقتول خودش باعث شده تا گلوله به او شلیک شود. در حال نشان دادن این موقعیتش به اشتباه به خود شلیک میکند، هر چند که او جانش را از دست داد اما موکلش تبرئه شد.
مرگ طبیعی یا قتل
در سال 1951 صاحب خانه برای رساندن یک تلگرام به مستاجر خود که یک زن شصت و هفت ساله به نام ماری ریسر بود به منزل او رفت و با توجه به داغ بودن دستگیره و حضور پلیس متوجه شدن که از خانم ماری ریسر چیزی جز خاکستر باقی نمانده است و این در حالی است که هیچ آسیبی به سایر وسایل منزل وارد نشده است و این گونه بود که پلیس و پزشکی قانونی متوجه شدن که او دچار احتراق خود به خودی شده است. جهت آشنایی بیشتر با احتراق خود به خودی انسان می توانید به مقاله احتراق خود به خودی انسان مراجعه کنید.
پنجره قاتل
در سال 1993، در جریان یک پرونده قضایی دیگر یک وکیل مدافع برای نشان دادن آن که پنجرههای آپارتمانی در طبقه ۲۴ یک برج چقدر محکم است و نمیشکند، خود را به آن میکوبد. درست بود که شیشهها نمیشکنند، شیشهها واقعا محکم بودند اما قاب پنجره از جای خودش در میآید و باعث سقوط وکیل از بالای ساختمان میشود.
فرار از مرگ
آشیلوس، یکی از نویسندگان معروف در یونان باستان، از پیشگویی که در مورد مرگش شده بود بسیار میترسید. به او گفته شده بود که بر اثر سقوط جسمی از بالا خوهد مرد. او برای فرار از مرگ یا در خانه میماند یا در فضای آزاد که امکان سقوط چیزی بر سرش وجود نداشته باشد. اما مرگ بالاخره به سراغش میآید. یک روز که بیرون از خانه بود، یک عقاب که لاک پشتی را شکار کرده بود احتمالا سر آشیلوس را با صخره اشتباه گرفته و برای شکستن لاک لاک پشت، آن را بر سر او رها میکند. شاید هم لاک پشت داستان مثل لاک پشت پرنده کتاب دبستان وقتی دهانش را باز میکند و سقوط میکند روی سر آشیلوس فرود میآید.
اعدام سزای فراموشکاری
در یونان باستان یک قانونگذار محلی به نام شارونداس برای مقابله با تهدید قانونگذاران، در مجلس محلی قانونی را به تصویب رساند که هرکس با سلاح به ساختمان مجلس بیاید باید اعدام شود. اما مدتها بعد، همین قانون گریبان خودش را گرفت و موجب مرگش شد. یک روز وقتی شارونداس از شکار بر میگشت، چاقوی کوچکی را که به کمر داشت فراموش کرده بود و با همین وضعیت پا به ساختمان مجلس می گذارد.
مرگ با پریدن از ایفل
در سال ۱۹۱۲ یک خیاط فرانسوی که در زمان فراغت خود مشغول کار روی اختراعاتش میشد، وسیلهای را ساخت که بتوان با آن از ارتفاع پرید و سالم به زمین رسید. چیزی شبیه به چترهای نجات یا لباسهای پرنده امروزی، او برای آزمایش اختراع خود برج ایفل نماد شهر پاریس را انتخاب کرد و آن قدر به اختراعش اطمینان داشت که خودش تصمیم گرفت با آن بپرد. اما متاسفانه اختراعش آن طور که فکر میکرد عمل نکرد و سبب مرگش شد.
مرگ با زندگی ابدی
اولین امپراتور چین، شین شی هوانگ، در زمان خود بسیار قدرتمند بود. او بنیانگذار سلسله شین و اولین حاکمی بود که کل چین را متحد کرد. شما دیوار بزرگ چین و ارتش معروف سفالین را میشناسید؟ اینها بعضی از پروژههای انجام شده در دوره او بودند. شین هوانگ که در طول زندگی خود به موفقیتهای زیادی رسیده بود، دست آوردهای بیشتری میخواست و مثل خیلیها نظر او به مفهوم زندگی جاودانه جلب شد و کیمیاگرانش قرصهای جیوهای درست کردند و به امپراتور گفتند که اکسیر جاودانگی هستند اما این قرصها او را مسموم کرد و سرانجام به قتلش منجر شد.
مرگ توسط شهاب سنگ
در سال 2016، در هند یک راننده اتوبوس اولین مردی بود که توسط یک شهاب سنگ کشته شد. او هنگامی که در حال رانندگی بود به وسیله شهاب سنگی که از آسمان به اتوبوس برخورد کرد، کشته شد. البته شاید کمارج تنها قربانی شهاب سنگ های قاتل نباشد، اما این تنها مورد ثبت شده است.
مرگ با پوست پرتغال
در سال ۱۹۱۱ بابی لیچ موفق شد قایقی شبیه به بشکه ساخته و به وسیله آن به سلامت از آبشار نیاگارا عبور کند. او دومین نفر در دنیا بود که توانست به سلامت از نیاگارا بگذرد و به همین خاطر بود که در دنیا به شهرت رسید.
این کار بابی درست در زمانی بود که بسیاری از کسانی که برای عبور از نیاگارا تلاش کرده بودند، هرگز برنگشتند و به همین خاطر به او لقب بابی جسور داده شد. اما همین بابی جسور که کاری غیرممکن انجام داده و از خطرناکترین آبشار دنیا به سلامت گذشته بود، بر اثر اتفاقی بسیار کوچک و پیش پا افتاده جان خود را از دست داد.
یک روز او در حال عبور از یک خیابان در نیوزیلند پایش را روی یک پوست پرتغال گذاشت و لیز خورد. بابی آن قدر به شدت زمین خورد که استخوانهای پایش از چند ناحیه مختلف شکست. شکستگی پایش آنقدر شدید بود که پزشکان مجبور به قطع کردن پای او شدند. قطع کردن پا باعث شد تا زخم پای بابی عفونی شده و بالاخره بعد از چند روز اثر قانقاریا درگذشت.
کشته شدن توسط ربات
رابرت ویلیام اولین شخصی بود که توسط روباتی که به دست خودش ساخته بود کشته شد. در ۲۵ ژانویه ۱۹۷۹ ویلیام با کمک گروه فورد موتور، روباتی ساخت. یک روز که او به تنهایی مشغول کار روی آن بود ناگهان روبات روشن شده و به خاطر نقصی که در سیستم هوشمندش به وجود آمده بود، ناگهان به صورت عجیبی شروع به حرکت کرد. ویلیام به این سو و آن سو میدوید تا از دست روبات فرار کرده یا آن را خاموش کند اما روبات ضربهای را به دست ویلیام وارد کرد و باعث خونریزی شدید در دست او شد. ویلیام همچنان درد میکشید و به دنبال راهی برای غیرفعال کردن روبات بود که با وارد شدن ضربه محکم بعدی به سرش، جان خود را از دست داد.