فرقی نمیکند از سرزمین پارس باشید، سرزمین آفتاب، اروپای مملو از روشنفکری دور یا آمریکای پهناور، همیشه موجوداتی هستند، ترسناک و وهمانگیز و البته برخاسته از تخیل قوی و متفاوت هر فرهنگ که نفس شما را بند میآورند و هیجان و ترس را یک جا در شما شکل میدهند. این موجودات شما را میترسانند اما همزمان حس کنجکاوی برای پی بردن به رمز وجودی آنها شما را در بر میگیرد.
شاید داستانهای رمانتیک و پر از عشق از پری دریاییها بشنویم و به رویاها رفته و شاید حضور وحشتناک خون آشامها را در خیابانها تصور کرده و بر خود بلرزیم و ترس بر ما غلبه کند. حضور همین تخیلات زیبا و ترسناک بوده که داستانهای کودکانه ما را ساخته بود.
قصهگویی همیشه بخشی جداناپذیر از ذات و طبیعت انسانها بوده است. زمانی که ارتباط با دیگران را آغاز میکنیم این داستانها راهی میشوند برای انتقال تجربهها و دانش ما با آنها اما همین داستانها اگر از حالت عرف خود خارج شوند راهی برای ترساندن، سرگرمی و دسیسهسازی هم میشوند. از وقتی فرهنگهای مختلف به هم آمیختهاند، اشتراک گذاشتن داستانها راهی برای کشف دیگر فرهنگها، تفکرات و افسانههای برخاسته از سرزمینهای مختلف شدهاند.
به مرور این داستانها هم پر و بال گرفته تغییر شکل داده و وسیعتر شدهاند و حتی بعضیها ماجرایی قویتر از ابتدای خود پیدا کردهاند که البته این خاصیت داستانسرایی است که مبالغه در پی داشته باشد. اما ممکن است برای کسانی که اولین بار است این داستانها را میشنوند صورت حقیقی پیدا کند.
در تاریخ فرهنگها به تصویر کشاندن موجودات عجیب و غریب و هیولایی شکل مرسوم است. شاعران یونانی از موجودات کوچکی که در هزار توها که برای ملوانان رو به مرگ سرناد یا سرناته میزدند، شعرها سرودهاند. وایکینگها از وجود ترولها و جنهایی سخن گفتهاند که شهد آب آنها را نوشیدهاند.
زندگی کنونی ما از وجود این دستان افسانهای مبرا نیستند و حتی با فرهنگ و تفکرات امروزه هم درگیر شدهاند. فیلم هایی ساخته شده اند با حضور خون آشامهای جنگجو در ستیز با گرگینهها و کتابهای تخیلی که داستانهایی از شخصیتهای کوتوله و ملکه اژدها در بر دارد.
به هر حال یک نقطه عطف این میان وجود دارد: همه ما میدانیم و متوجه هستیم که این موجودات ساختگی و نتیجه تخیل و افکار فانتزی ذهن ما انسانها است اما برای مردمان گذشته و پیش از ظهور علم مدرن این موجودات برای راویان و طرفداران آنها فقط یک افسانه ساختگی نبوده است. ایده وجود هیولاها راهی بوده برای این که چیزهایی را تصور کنند که حتی نمی شد آن را شرح داد مثلا اسکلت های آدمهایی که بدون بر جای گذاشتن اثری ناپدید میشوند. وقتی به عمق این افسانههای گذشته میرویم، خاستگاهی نسبتا عادی دارند.
آنچه در این مقاله میخوانید
راز هیولاهای آشکار شده
سیکلوپها CYCLOPS (تک چشم وسط پیشانی)
در داستانهای خدایان و هیولاهای یونانی از این موجودات چشم گرد یاد میشود. در اصل شناسی هسیود ۷۰۰ سال پیش از میلاد، سه برادر سیکلوپ خدمتگذار زئوس بودند که هومر در کتاب «اودیسه» هم از این موجودات تصویر ساخته است. در بسیاری از افسانهها اشاره شده که این موجودات انساننما و در اندازه کشتی تایتانیک و آدمخوار بوده با چشمی در وسط پیشانی که با آن به طعمه انسانی خود خیره میشدهاند.
در قرن پنجم پیش از میلاد تصور می شده که آنها در سیسیل ایتالیا ساکن بودهاند. در سال ۱۹۱۴ میلادی اتنیوآبل دیرینهشناس اتریشی این نظریه را ابراز کرد که ممکن است تصور وجود سیکلوپ ها در گذشته به خاطر کشف فسیل مضمحل شده سر فیل ها باشد. زمانی که خرطوم آنها از بین رفته و از آن فقط سوراخی باقی مانده که تقریبا وسط پیشانی است.
خون آشام VAMPIRE
تقریبا هر فرهنگ و سنتی داستان خاص خودش را درباره دیو یا روحی دارد که از خون و گوشت موجود زنده تغذیه میکند. این موجودات در برخی از شکلها قدمتی هزاره دارند. اما این موجود رنگ پریده ترسناک مکنده خون که امروز به نام خون آشامها تصویر میشود تا قرن هجدهم در جنوب شرقی اروپا پدیدار نشده بود. در این زمانها باور به وجود خون آشامها به سبب وجود حملات عصبی و تشنج و وقوع مرگهای بسیار قوت گرفت تا جایی که قلب مردگان را در قبر میخ و وصله میزدند تا از درون قبر نتوانند خارج شوند.
این باور غلط بستن مردگان احتمالا از اینجا ناشی میشد که مردم با مشاهده اجسادی که کاملا تجزیه نشدهاند تصور میکردند که آنها هنوز زندهاند. شیوع بیماریهای مسری میان مردم هم، خوراک افسانه خون آشام بوده است. مانند بیماری اختلال خونی پورفیری که بیزاری و فرار از نور آفتاب و تحلیل لثهها تغییر شکل دهان و دندان (شبیه به دندان های تصور شده برای خون آشام) را در پی دارد. محتوای گوگرد داخل سیر هم میتواند باعث بیزاری بیماران شود.
پری دریایی MERMAID
اولین پری دریایی، الهه باستانی آشوری باروری به نام آتارگاتیس بوده است، کسی که تلاش کرد به شکل ماهی در آید و پس از آن به طور اتفاقی مردی را که دوست داشت، به قتل رساند. بعدها داستان های رومی از وجود نرئیدهای شناور در آب های فرانسه، همراه با افسانه سیرن های یونانی سخن گفتند که اگرچه در ابتدا نیمه پرنده بودند اما به خاطر زندگی در دریاها به شکل نیمه ماهی در آمدند.
بر خلاف بسیاری از متون قدیمی که از پریان دریایی به عنوان موجودات ترسناک و عامل بد بیاری و وقوع توفان ها یاد شده، داستان هایی رمانتیک و کمک رسان از پریان گفته شده است. همزمان با آغاز عصر اکتشاف در قرن ۱۵، رویارویی دریانوردان با پریان دریایی رو به فزونی رفت تا جایی که کریستف کلمب در خاطرات روزانه خود مینویسد: «زیباتر از آنچه آنها بودند وجود ندارد، برخی از آنها شبیه مردان هستند.» به احتمال زیاد دریانوردان نهنگ و فیل دریایی دیده اند. فیل دریایی در آب های نزدیک سوریه متراکم بوده و ممکن است تصور پریان دریایی از شباهت ظاهری آنها در زمان شکار الهام گرفته شده باشد.
اژدها DRAGON
ایده اژدها در فرهنگهای مختلف به صورت مستقل شکل گرفته است، به خاطر همین تصویرهای مختلفی از اژدها در فرهنگهای سراسر دنیا از شرق تا غرب با تمایز فراوان میبینیم. اژدهای چینی اغلب شبیه مار و با خدایان و امپراتور همدست بوده در حالی که اژدهای قرون وسطای اروپایی موجودانی فلسدار و بالدار بوده و توسط قهرمانان کشته میشدند.
به هر حال به نظر میرسد این داستان ها از ریشههای مشابه تغذیه میشوند، چراکه شباهتهای بسیاری در آنها وجود دارد. با بررسی مدارک ثبت شده توسط شانگ کو مورخ سیچوانی به نظر میرسد با کشف اولین استخوانهای دایناسورها در چین، این باور بوده است که آنها بقایای اژدها هستند.
همچنین استخوان والهای غول پیکر پیدا شده در داخل کشور در همان زمان، اژدها تصور میشد، پیش از آن که انسانها چیزی درباره تغییر سطح و وجود موجودات عمق دریا بدانند. شاید ترس از مارها و درندگان خجالتآور باشد وقتی صحبت از اژدهایی در میان باشد که ترکیبی از کشندهترین تجهیزات درندگان مانند سم، پنجه و دندان های تیز را داراست. همچنین تصور میشده ستارگان دنباله دار از طبیعت اتشین اژدها در داستان های انگلوساکسون الهام گرفتهاند چون این گلولههای آتشین در آسمان در آن زمان کمتر درک میشدهاند.
یونیکورن UNICORN
داستانهای این اسبهای زیبا به عهد عتیق میرسد. اگر چه در تاریخ طبیعی یونان باستان از این موجودات یاد شده اما این باور بوده که در دوردستهای سرزمین هند وجود داشتند. گفته شده بود نوشیدن از شاخ این حیوان درد و ناراحتی را دفع کرده و فرز شدن و چابکی در پی دارد.
تصویرگریهای قرون وسطایی از یونیکورن برخی این خصوصیتها را در بردارد همچنین از شمایل نگاریهای کتاب مقدس هم برمیآید؛ تصویرهای مریم باکره که یونیکورنها را کمیاب و زیبا نشان داده و موجوداتی که فقط به وسیله دوشیزگان رام و تربیت میشدند. شاخ یونیکورنها به دلیل پاک و مقدس بودن مورد احترام بوده. تجارت شاخ نهنگ تک شاخ و کرگدنها در آن دوران برای فریفتن کسانی که تا به حال این موجودات را ندیده بودند، مشهور بوده است.
در قرن سیزدهم، مارکوپولوی کاوشگر، با کرگدنها روبه رو شد. از آنجایی که او هیچ تصویر پیش زمینهای از این موجودات نداشت، ذهنش او را به اسب تک شاخ معروف افسانهها هدایت کرد. اما دریافت این موجودات با تصویرهای نقش و نگاری اساطیری قابل مقایسه نیستند؛ به این موجودات زشت نگاه کنید، حداقل شباهتی به داستانهای افسانهای گفته شده در دامان دوشیزگان آرام و اهلی ندارند.
گریفین GRIFFIN
گریفین موجود درنده روی خشکی با ترکیب هیکلی مانند شیر و سری مشابه عقاب، شکارچی آسمانها، موجودی افسانهای است. گریفینها و همتایان آنها، روک و لاماسو در بسیاری از فرهنگها بعضا بالدار یاد شدهاند. بسیاری از نمونهها در مصر باستان، ایران و یونان مربوط به هزاران سال پیش دیده شده اما در حقیقت وجود آنها به عصر برنز میرسد.
داستانهای پیرامون آنها زمانی زمانی اوج گرفت که از قرن هفتم پیش از میلاد سفر به قاره آسیا از راه جاده ابریشم رواج یافت. گریفینها در شرق دور میزیستند و گفته شده روی تخمهای طلا میخوابیدند و سرزمین را غنی و ثروتمند میکردند. شاید به خاطر قرار گرفتن صحرای گبی مغولستان در مسیر جاده ابریشم و کشف فسیلهای پروتوسراتوپها این ادعا وجود دارد. دهان منقار مانند آنها بی شباهت به گریفینها نیست و فسیل تخمهای کشف شده با افسانههای آن تطبیق دارد.
هیولاهای رمزآلود
کایا
موجودی اندازه بچه انسان اما با پوستی زرد و سبز و فلسدار با دست و پایی تارنما. این موجودات پوستهای لاکپشت مانند داشته و اغلب تصور میشده آنها بچهها را از آب دور نگه میداشتند.
آماروک
موجودی غول پیکر و شرور شبیه به گرگهای قطب شمال که برای هر موجودی که بخواهد شکارش کند به تنهایی در شب کمین کرده و آن را میبلعد. افسانه اینوئیت گرگی مهیب را تصویر میکند که احتمالا به وجود آمده از داستان های بازگو شده اسکیموها از گرگها است.
هیولای نخ لس
نسی یکی از موجودات بی پایه و رمزآلود است که بحث و جدل فراوان پیرامون وجود آن در عصر مدرن هم وجود دارد. اما برخلاف تصورات، عکسها و ردیابی های آوایی، اسناد قوی و قابل استنادی نیست.
دیبوک
در افسانههای یهودیت آمده روحی برخاسته و جدا شده از شخص فوت شده قادر است وارد بدن انسانی زنده شود و وقتی کارهای ناتمام فرد مرده را به اتمام رساند بدن میزبان را ترک میکند وگرنه با اصول جنگیری به زور خارج میشود.
ورولف (گرگینه)
افسانه گرگینه بین کسانی که کاملا به گرگ تغییر شکل یافته یا نمایی نیمه گرگ دارند، متغیر است. اولین داستانهای این موجودات شبه گرگ در نوشتههای یونان باستان و بین النهرین دیده میشود. در برخی روایات آمده است برخی انسان ها به دلیل دست داشتن در گناه مجازات و به گرگ تبدیل شدهاند. برخی از آنها در حالی که مورد لعن بوده و گرگ شده بودند، چنانچه از گوشت انسان تغذیه نمیکردند دوباره به حالت اول برمیگشتند.
انسانهای باستانی احتمالا به خاطر خوی درنده گرگها از آن ها میترسیدند و این داستانها را سرهم میکردند، درست است که گرگ حیوانی درنده است اما مادامی که گرسنه نباشد و مورد آزار قرار نگیرد حمله نمیکند. در قرون وسطی بیشتر قاتلان زنجیرهای یا آدمخواران به دروغ ادعا میکردند به گرگینهها حمله کردهاند، چون توجیه این حملههای غیرانسانی و پذیرش این که آنها با هیولا مواجه شده و با آن گلاویز شدهاند، آسانتر بوده است. لباسهای خونین و پاره قربانیان هم خوراک قوت گرفتن افسانهها شده است.
کراکنها
کراکن غول پیکر که شاخکهای خود را دور کشتی شناور روی آبهای دریا میاندازد، آن را در هم میشکند و همه خدمه آن را یک جا قورت میدهد؛ اولین بار در کشور نوردیک حدود سال ۱۱۸۰ میلادی توسط دریانوردان مشاهده شد. دریانوردان داستانهای زیادی از این موجودات ترسناک در بندرها گفتند و به زودی خبر این هیولای دریایی از اسکاندیناوی تا ایسلند و تمام مسیرهای منتهی به گرینلند پخش شد.
برای دریانوردان که باید به دل دریا میرفتند، این موجود ترسناک و رمز آلودهتر شد. احتمالا ملوانان ماهی غول پیکر مرکب را دیدهاند و ترس از آن سبب شده چیزی فراتر و غلوآمیزتر از واقعیت ببینند.
حتی امروزه هم درباره اقیانوسها رموزی است که از آنها بی اطلاع هستیم یعنی نمیدانیم یک ماهی غول پیکر در اعماق آبها چگونه رشد میکند یا چند تا از این عظیمالجثه ها در بستر آب شناورند. شاید واقعا یک کراکن در عمیقترین اعماق دریاها کمین کرده باشد.
قنطورس
اسبها از حدود هشت هزار سال پیش، از اولین حیوانات اهلی شده به حساب میآیند و ملاک این حرف، بهرهگیری از آنها در جابه جایی محصولات بینالنهرین از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح است. این باور وجود داشته که افسانه قنطورس از حمله مهاجمان و سربازان سوار بر اسب اما عاری از فرهنگ سوارکاری با یکدیگر میجنگیدند، ریشه گرفته است.
برای کسانی که قبلا مورد حمله مرد سوارکار قرار نگرفته بودند این کار شوک برانگیز بود، در میدان نبرد ممکن بود ذهن آنها گول خورده، سوارکار و حیوان را در هم آمیخته و به شکل هیولایی نیمه انسانی ببینند که مغلوب شده یا از شدت ترس پا به فرار گذاشته و داستانهایی که هر شنونده ای را میترساند، بر زبان آورند.