روچیلدها امپراتوری جهانی یهود
من دست قدرتمند شما را می بینم که میتواند مرا
تا زمانی که خونم توان جاری شدن دارد مضروب کند.
ولی به فرمان خداوند و بی هیچ هراس میخوانم آنچه را که میدانم – آزاد
این شعری است که کارل یک شاعر اطریشی، در هنگامه انقلاب ۱۸۸۴ اروپا با نام بنیاد روچیلد سرود که به سرعت تبدیل به یک ترانه مردمی شد و مردم محروم و ستمدیده با خود این ابیات را زمزمه میکردند.
روچیلدها در غرب دارای شهرت، ثروت و قدرت افسانهای بودند و مانند یک دولت قدرتمند در تمام هیئت حاکمه کشورهای اروپایی مستقیم و غیرمستقیم دارای نفوذ بودند. به طوری که در موارد زیادی با وامهای خود کشوری را از شکست اقتصادی و سیاسی نجات میدادند و با این کار علاوه بر نفع مالی هنگفت در هیئت حاکمه آن کشور هم نفوذ میکردند.
هنوز هم قدرت افسانهای آنها بر غرب حکمرانی میکند ولی با پنهانکاری آنها دستهایشان از حوادث ناپدید است ولی آنها که مترادف با صهیونیسم بینالمللی هستند تمام غرب را زیر کنترل خود دارند. اسرائیل زائیده قدرت آنها است و بخشی از تملک آنها، این امپراتوری دارای سیستم اطلاعات قدرتمند است که جدای آن چیزی است که بنام موساد میشناسیم.
برای روشن تر شدن این موضوع قدری به عقب تر بر میگردیم:
خاندان روچیلد در اروپای قرن نوزده به نماد ثروت و قدرت بدل شد. آنها دارای شهرت افسانهای بودند به طوری که مطبوعات، آنان را روچیلد شاه میخواندند و کارل مارکس میگفت که تنها یکی از اعضای این خاندان بنام چارلز روچیلد میتواند تمام سلطنت اتریش را بخرد.
آنچه در این مقاله میخوانید
روچیلدها چه کسانی بودند؟ دائره المعارف بریتانیکا
مشهورترین خانواده بانکدار سراسر اروپا که نام آنها به تنهایی برای مدتهای مدید مترادف با ثروت افسانهای بوده است و برای نزدیک به دو قرن بر تاریخ اقتصادی اروپا تأثیر جدی داشتهاند. موفقیتهای مداوم آنان هنوز نیز به همکاری پنهان میان خاندان و توانایی آنها در سرمایه گذاریهای کلان استوار است.» و اما توصیف دائره المعارف یهود:
خاندان ثروتمند و نوعدوست که مشوق علم و هنر بوده و در تحقق امر یهود، به ویژه در استقرار یهود در «ارض اسراییل» و تأسیس دولت اسرائیل سهم زیاد داشته است. نام روچیلد سالیان سال هم ضرب المثل تمول و کرم و نماد مشیت ثروت و نوعدوستی یهود در میان تودههای یهود به ویژه در اروپای شرقی و… بوده و هم در شکل منفی نمادی کریه در نوشتار و تبلیغات ضد یهود کاربرد داشته که از این نام و عنوان دلیلی» بارز به وجود اشرافیت جهانی از سالار اپلوتوکراسی جهانی سود میجستند.»
خانواده بزرگ و ثروتمند روچیلدها در واقع چه کسانی بودند؟
اولین روچیلد اسحاق الهانان بود که در مورخه ۱۵۸۵ از دنیا رفت. او مایر امشل از یهودیان معمولی و گمنامی بود که به کار تجارت مشغول بودند و در واقع روچیلد از دو واژه آلمانی Rot و Schila گرفته شده که اشاره به حفاظ قرمز رنگی بود که اسحاق بر سر در خانه خود زده بود تا طبق توافق با مسیحیان از دست آنها در امان باشد و با این کار هویت یهودی خود را نشان داده باشد.
کسب و کار مایر آمشل گردآوری عتیقهجات و سکههای قدیمی بود که در این اوضاع و احوال با ویلیام، حکمران آینده بخشی از آلمان آن روز آشنا میشود و میتواند نظر او را جلب کند و به واسطه و دلال مورد اعتماد او تبدیل شود.
ویلیام که بعدها به عنوان ویلیام نهم به سلطنت رسید، علاقه شدیدی به جمع آوری عتیقه جات و سکه های قدیمی داشت. او که حاکمی قدرتمند و ثروتمند شده بود با آزمندی و طمع زیاد و توسط درباریانش به جمع آوری اشیاء مورد علاقهاش میپرداخت.
در زمان به قدرت رسیدن این حاکم، مایر آمشل یکی از دوازده کارگزاری بود که در دربار او حکومت میکردند و از جمله افرادی بود که بر وامهای کلان این پادشاه که به سایر فرمانرواها میپرداخت نظارت میکرد.
مایر آمشل توانست پیش از سایرین به ویلیام نزدیک شود. در واقع این کار را با ارتباط و پیوند با شخصی بنام بودروس که مشاور مالی ویلیام نهم بود انجام داد. ظاهرا بعدها فاش شد که این دو نفر شریک هم بودند. مایر آمشل که شخص باهوش و زیرکی بود در زمان ظهور ناپلئون توانست طوفانهای آینده را پیشبینی نماید و برای استفاده از تحولات آینده، فرزندان خود را در کشورهای اصلی اروپا پراکنده کرد.
امپراتوری روچیلدها در انگلستان
شاخه انگلیسی امپراتوری روچیلدها، ناتان مایر روچیلد فرزند مایر آمشل بود که نقش اساسی در توسعه این تشکیلات و در واقع پیدایش و گسترش صهیونیسم جهانی داشت. ثروت اولیه ناتان مایر روچیلد هم مانند پدرش به حکمران هسه کاسل یعنی ویلیام نهم تعلق داشت.در سال ۱۸۰۶ و در پی شکست امپراتوری پروس از ناپلئون فئودال نشین هسه کاسل که بخشی از این امپراتوری بود فرو پاشید و حاکم ثروتمند آن ویلیام نهم با ثروت انبوهش به انگلستان گریخت.
ویلیام که علاقمند به گسترش ثروت اندوزی خود در بریتانیا بود، به خرید مبالغ عظیمی سهام دست زد و این مهم را بر عهده کارگزار مورد اعتمادش ناتان مایر گذاشت و داستان از اینجا شروع میشود که به گفته و دایرهالمعارف یهود «ناتان با سفته بازی محتاطانه و درخشان، موفق شد بیآنکه به ویلیام لطمهای وارد سازد برای خود ثروتی بیاندوزد.»
این سفته بازی محتاطانه چگونه بود؟
با توجه به این که ناتان مایر به عنوان تاجر، انحصار خرید پوشاک ارتش انگلستان را به دست گرفته بود توانست نیازهای ارتش را از قلب کشور متخاصم یعنی فرانسه و توسط برادرش جیمز مایر تأمین کند.
فعالیت دیگر، انتقال کمکهای انگلستان به متحدینش از طریق شمش طلا بود که این هم به عهده ناتان مایر گذاشته شده بود که در آخرین سالهای جنگ ناپلئون صورت گرفت. همچنین روچیلدها پس از پایان جنگ، انتقال غرامت جنگی فرانسه شکست خورده را به دولتهای پیروز که مبلغ هنگفت صد و بیست میلیون لیره بود، تقبل کردند.
آنها پس از یک دهه جنگ و خونریزی در اروپا با ثروت هنگفتی که در پنج کشور اصلی اروپا کسب کرده بودند به عنوان یکه تاز سرمایهداری اروپا و با تبحر خاصی پا به عرصه اقتصاد و سیاست اروپا گذاشتند. آنها قطعا از هر کشور دیگری از نظر مال قویتر بودند و به عنوان سرمایه داران بزرگ برای بازسازی اروپای ویران پا به این عرصه وسیع گذاشتند.
الحاق پاریس به امپراتوری روچیلد در زمان حیات قویترین امپراتور فرانسه
با این وصف شاه بیت پیروزیهای مالی روچیلدها در اواخر حیات ناپلئون رخ داد به گفته دائره المعارف آمریکانا در سال ۱۸۱۵ ناتان مایر در جنگ واترلو و اخرین فشارهای ناپلئون پیروزی انگلستان را پیشبینی کرد و ثروت هنگفت خود را به بهای بالایی فروخت. پس از شکست ناپلئون و شکست قیمتها، صدها برابر آنچه فروخته بود خرید و به یکباره تمام ثروتش چندین برابر شد و با قدرت اقتصادی که پیدا کرده بر یکه تاز انگلستان شد.
به گفته ویل دورانت نویسنده و محقق معروف، ناتان، شعبه یک مؤسسه بانکی را که پدرش مایر آمشل روچیلد در فرانکفورت بنیان کرده بود، در لندن افتتاح کرد. ناتان به زودی به صورت واسطه معتمد دولت انگلستان در معاملات خارجی درآمد و کمک های هنگفت انگلستان را به اتریش و حکومت پروس را که باعث ادامه جنگ آنها با ناپلئون بود، به دست آنها می رساند.
ناتان بعدها در توسعه صنعتی و بازرگانی انگلستان بعد از سال ۱۸۱۵ نقش عمده ای را برعهده داشت. در همین فاصله برادر کوچک ناتان یعنی جیمز روچیلد در پاریس به بانکداری درجه اول و مهم ترین شخصیت یهودی فرانسه بدل شد. او در انقلاب ۱۸۴۸ به خدمت ناپلئون سوم درآمد و با این کار امواج انقلاب را از سر گذرانید.
برادر وی آمشل مایر که در آلمان به همراه پدر و دو برادر دیگرش مانده بود در آن سرزمین پیشرفت زیادی کرد به طوری که در دوران جنگ و بحران، مبالغی به دولت آلمان وام میداد.
به گفته مورخین با این که فرانسه دارای یک کشور جمهوری و پیشتاز دموکراسی امروزی در غرب مطرح است و دارای رئیس جمهور و ابزارهایی برای وجود یک کشور دموکراتیک دارد اما در واقع سلطان بی تاج و تختی در آن سرزمین وجود دارد که بر آن کشور حکومت میکند و آن جایگاه مربوط به خانواده روچیلدها است.
امپراتوری نامرئی اقتصاد و سیاسی روچیلد با سروسی مخفی قویتر از موساد
با همه این اوصاف شاید نتوان توصیف جامعی از شبکه پهناور نفوذ امپراتوری نامرئی روچیلدها در اقتصاد و سیاست جهان تصور کرد؛ چرا که آنها علاقه زیادی به پوشش و مخفی کاری داشته اند. جالب است بدانیم روچیلدها دارای قویترین سرویسهای مخفی بوده اند که فراتر از موساد و سایر سرویسهای جاسوسی و ضدجاسوسی است چرا که موساد سرویس مخفی خارجی اسراییل است که خود اسراییل زاییده سیاست رو چیلدهاست.
آنها به صنعت نفت هم علاقه زیادی دارند چرا که در کنار راکفلرها ثروتمندان افسانهای آمریکا علاقه زیادی به انعقاد پیمان اکتشاف نفت جهان از جمله در خاورمیانه و ایران داشتهاند. باید بدانیم با سرمایه روچیلدها بود که سرمایهگذاری نفتی بادکوبه در روسیه انجام شد و بزرگترین کمپانی نفتی را در روسیه بنیان گذاشتند.
پس از مرگ جیمز روچیلد پایه گذار شاخه فرانسوی امپراتوری روچیلدها پسرش آلفونس روچیلد در راس هرم قرار گرفت. او پس از شکست ناپلئون سوم، رئیس هیئت پرداخت غرامت فرانسه شد و با پشتوانه مالی خود، پرداخت این غرامت را از طرف فرانسه مغلوب تضمین کرد.
او در سال ۱۸۷۲- ۱۸۷۱ مبلغ کلانی پول به دولت وقت فرانسه وام داد و این وام باعث حفظ دولت فرانسه شد و در این برهه پسرعموی الفونس روچیلد در انگلستان یعنی لنیونیل پسر ناتان مبلغ کلان چهار میلیون سپرده به دیزرائیلی نخست وزیر وقت انگلستان وام داد تا انگلستان سهم اصلی را در کمپانی کانال سوئز به چنگ آورد.
چرچیل در سال ۱۸۹۸ توسط آلفردهار مسورث (لرد نورثکلیف بعدی) «کشف» شد. هارمسورث، مقاله شورانگیزی درباره چرچیل بیست و سه ساله با عنوان «جوانترین رادمرد اروپا» در روزنامه دیلی میل منتشر کرد. تاثیر این مقاله و حمایت تبلیغاتی هارمسورث چنان بود که دو سال بعد چرچیل را وارد پارلمان انگلیس کرد و بدینسان زندگی سیاسی او آغاز شد و لرد نورثکلیف، به عنوان قدرتمندترین چهره مطبوعاتی بریتانیا، و با همکاری چرچیل و سرتیپ سر جیمز ادموندز (رئیس اطلاعات نظامی) نقش مهمی در ایجاد جنون ضد آلمانی در جامعه انگلیس ایفا نمود.
او توسط یک نویسنده بنام لکیو از طریق داستان هایی پیرامون نفوذ موهوم جاسوسان آلمان و حمله قریب الوقوع آلمان، زمینه های تجدید سازمان دستگاه اطلاعاتی و امنیتی انگلیس را به صورت دو سرویس MI۶ و MI۵ در سال ۱۹۰۹ فراهم ساخت. توسعه این فضا از عوامل مؤثر در ایجاد جنگ جهانی اول بود.»
کارنامه سیاسی چرچیل جالب است. او در دوران حیات سیاسی خود نقش تاثیرگذار در خاورمیانه داشت. او وزیر تجارت (۱۹۱۰-۱۹۰۸)، وزیر کشور (۱۹۱۱-۱۹۱۰)، وزیر دریاداری (۱۹۱۵-۱۹۱۱)، وزیر جنگ (۱۹۲۱-۱۹۱۹) در این زمان بود که با دستور و هدایت او کودتای سیدضیا و رضاخان در ایران صورت گرفت.
به زعم نویسنده کتاب جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، روچیلدها به ویژه از دهه ۱۹۵۰ وارد عرصه اطلاعاتی گردیدند ولی به نظر میرسد از ابتدای این تشکیل و بلکه همانطور که به طور مختصر اشاره شد، یهودیان از ابتدای تاریخ سیاسی اجتماعی خود که در در اعصار دور، جاسوسی را یکی از اصلیترین پیامدهای حیات و استحکام خود کردهاند و همیشه دارای قویترین سرویسهای جاسوسی در طول تاریخ بوده که جای خود به آن بیشتر پرداخته خواهد شد.
طبق شواهد تاریخی برخلاف ثروتمندان غربی مانند راکفلرها که علاقهای برای شناخته شدن دارند روچیلدها مایل نیستند زیاد شناخته شوند. در حالی که ریشهها و قدرتهای آنها شاید بسیار بیشتر از راکفلرها باشد.
روچیلدها و ارتباط بسیار بالا با سرویس های مخفی جهان
ویکتور روچیلد که شاید قدرتمندترین و پررمزورازترین شخصیت این امپراتوری باشد علاوه بر اینکه یک دانشمند برجسته مخصوصا در جانورشناسی و گیاهشناسی است مدیر برجسته سرویسهای مخفی است و گزافه نگفتهایم که بسیاری از سرویسهای مخفی جهان را مستقیم یا غیر مستقیم زیر نظر خود داشته است.
ویکتور روچیلد چند سال به عنوان رئیس شورای پژوهشهای کشاورزی انگلستان بود و در بسیاری از انجمنهای علمی عضویت و مدیریت داشت. در عین حال هماهنگ کننده پژوهشی گروه رویال داچ شل بود. در عین حال مهمترین حامی به قدرت رسیدن و علمی شدن سرویسهای مخفی انگلستان مخصوصا MI۵ بود و در تشکیل موساد سهم بسیار مهمی داشت.
او به عنوان رییس بنیاد روچیلد مخفیترین و پیچیدهترین کارهای اطلاعاتی صهیونیستها را اداره کرد که موساد و اسرائیل بخشی از آن فعالیتها محسوب میشود. طبق اطلاعات موجود، سرویس اطلاعاتی صهیونیستها از دهه ۱۹۷۰ در وین در پوشش سازمانی بنام مرکز اطلاعات مستند کار کرد.
سازمان موساد شاید یکی از زائیدههای سازمان اطلاعات یهود باشد که معمولا یکی از افراد خاندان روچیلد به عنوان رئیس آن فعالیت میکند. مانند سرتیپ دانی روچیلد که زمانی رئیس وقت موساد به شمار میرفت. او با سیا هم ارتباط تنگاتنگی داشته و روابط رؤسای سیا با مانند جیمز انگلتون رئیس ضد جاسوسی وقت سیا با روچیلد زبانزد خاصو عام بود.
سازمان های اطلاعاتی غرب مخصوصا MI۵ و CIA همیشه خود را مدیون حمایت های لرد ویکتور روچیلد میدانند و سعی فراوانی برای حفظ این ارتباطات داشتهاند. روچیلد هم سعی فراوانی برای ارتقای سرویسهای مخفی غرب مخصوصا انگلستان داشته است و حمایت های مالی و سیاسی او توانست MI۵ را به اقتدار و ارتقای لازم مخصوصا در جنگ سرد برساند.
نام خاندان روچیلدها برگرفته از تركيب آلمانى سپر سرخ است زيرا در سده شانزدهم بر سردر خانه اسحاق الهانان(ايساك الخانان) سرسلسله اين خاندان، سپرى سرخ آويخته بود كه در محله يهوديهاى فرانكفورت سبب تمايز آنها از ديگران مى شد