رزین کدر استفاده چندانی ندارد و وقتی که تودههای زرد رنگ و شل و ول آن را ببینید قطعا حس خاصی و به آن نخواهید داشت؛ اما عطری که از آن درست میشد، با کمی مهندسی هیدرولیک ساده، تجارتی بزرگ در دنیای باستان به راه انداخته بود. تکههای کندر سرعت بخش مسیر تجارتی بودند که در نواحی مدیترانه به اوج خود رسیده بود و بعدها به آسیای صغیر و حتی ایران نیز راه یافت.
هیتیها، فینیقیها، مصریها، آشوریها و یونانیها به کرات از کندر در بخورهایشان استفاده میکردند و همگی معتقد بودند که بخور دادن از اصلیترین بخشهای عبادت کردن است. تنها مشکل این بود که کندر فقط در چند منطقه خاص یافت میشد. درخت کندر و درخت مر بیشتر در عمان و یمن کنونی میرویید د و احتمالا این تجارت را یمنیها شروع کردند.
قبایل عشایر چوپان که راههای تجاری کندر را کنترل میکردند یکی از حیرتانگیزترین و الهام بخشترین شهرهای باستانی خاورمیانه را بنا نهادند. بناها و آرامگاههای پترا که داخل صخرههای صورتی-نارنجی رنگ شبه جزیره سینا تراشیده شدهاند و باشکوه و زیبایی نفس گیر خود یادآور قدرت و عظمت پادشاهی نَبَطیها هستند، یکی شاهکارهای مهندسی و معماری محسوب میشود. امروزه بقایای پایتخت بزرگ نبطیها که توسط کوههای اطرافش محاصره شده در جنوب عمان همچون جواهری میدرخشد و تمام این زیبایی بدون تکه های کوچک کندر میسر نبود.
آنچه در این مقاله میخوانید
نبطیها، محافظان جاده
قبیله معین قبیلهای بود در جنوب عربستان که تاجران به عنوان واسط برای عبور از بیابانها و راههای تجاری عربستان از آن استفاده میکردند و در شمال عربستان قبیلههای دیگری به نبطی وجود داشت که جزو عشایر دامدار بودند و به واسطه پولی که از حفاظت کاروانهای تجاری کندر به دست میآوردند کم کم به قبیله ای بسیار ثروتمند تبدیل شدند.
۲۰۰ سال قبل از میلاد، واسطهها شروع به کنترل کردن کل مسیر تجارت کردند و همین باعث شد که جایگاه خود را در بین کاروانهای تجاری محکم کنند. از آن به بعد مواد معطر از عربستان و ادویهها از هند فقط تحت فرمان آنها به غرب راه مییافت. این ثروت و قدرت برای نبطیها به معنی شروع یکجانشینی و خداحافظی با زندگی عشایری بود.
دقیقا مشخص نیست که آنها در چه سالی به درههای جنوب اردن آمدند اما شواهد باستانشناسی نشان میدهد که آنها از سه قرن قبل از میلاد در این منطقه بودهاند. ساختمانهای سادهای از آنها باقی مانده است که احتمالا مربوط به زندگی عشایری آنها است که برای ذخیره سازی غذا در نزدیک چادرهای خود بنا کرده اند.
در قرن ۲ قبل از میلاد آنها خودشان را با قبایل دیگر سازگار میکردند تا تحت حکومت یک شاه قرار بگیرند و به همین دلیل در اردوگاههای موقتی ساکن بودند تا قدرتشان را حفظ کنند و بتوانند از خود در مقابل دیگر قبایل دفاع کنند. برای قبیله که میخواست مستقل باشد نفوذ ناپذیری اطراف پترا واقع مجذوب کننده بود.
این مکان به قدری دور از دسترس بود که بعد از آن که نبطیها پترا را ترک کردند از خاطرات هم محو شد و فقط صلیبیون از مکان آن اطلاع داشتند و در قرن ۱۲ دو قلعه نیز در اطراف آن ساختند اما تا سال ۱۸۱۲ که یوهان لودویگ بورکهارد، کاوشگر سوئیسی، با راهنمایی افراد محلی به آن جا رفت پای غرب به آن باز نشده بود.
شهر پنهان پترا، پایتخت نبطیها
وقتی که بورکهارد به دیدن پترا رفت با دیدن بناهایی که از صخرهها تراشیده شده بسیار حیرت زده شد و این همان احساسی است که بینندگان امروزی احساس میکنند. دره سیق یک دره باریک است که دیوارههای صخرهای آن سر به فلک کشیده است و تا ۱۸۰ متر ارتفاع دارند. این دیوارهها بازدیدکنندگان را به منطقه وسیع که شهری در آن پنهان شده است هدایت میکند و بعد از پیچ و خمهای فراوان پترا در برابر دیدگان ظاهر میشود.
الخزنه یا ساختمان خزانه با ارتفاع ۳۹٫۶ متر در ورودی اصلی شهر ظهور میکند. در دامنه کوهی به نام الدیر پلههایی تراشیده شده که بازدیدکنندگان را به بنایی ۴۵ متری به نام دیر یا صومعه میرساند. در میان این دو بنا، شهر اصلی با خانههای بیشماری که در دل صخرهها تراشیده شدهاند و خیابانهای ستوندار بزرگ ویرانههایی از معبد به چشم میخورد؛ شهر پترا که زمانی جواهر و هسته مرکزی پادشاهی قدرتمند بوده است.
نبطی قومی که گم شد
پترا در زمان اوج خود یک مرکز تجاری شلوغ با ساکنان زیاد بود و درست در مسیر اصلی کاروانهای کندر قرار داشت؛ اما نبطیهای شهرکهای کوچکی نیز در طول مسیر کاروانها ساخته بودند تا محلی برای استراحت آنها باشد. در عربستان صعودی امروزی ۱۳۱ شهرک نبطی در دل صخرهها تراشیده شده است و همچنین در کویر نگوی فلسطین اشغالی ویرانههای شهرهای دیگر نبطیها نیز وجود دارد.
نبطیها در سیاست نیز خوب بودند. آنها با ابزار دیپلماتیک و سازگاری که با دیگر ملل داشتند تا مدتها به صورت مستقل باقی مانند اما سرانجام در سال ۱۰۶ میلادی پترا به تسخیر رم در آمد و به عنوان یک استان رومی شناخته شد. با این حال پترا تا قرن سوم میلادی همچنان شهری شلوغ و یکی از مهمترین مراکز تجاری باقی ماند اما زمین لرزه های پی درپی که در سال های ۳۶۳ میلادی تا ۴۱۹ میلادی اتفاق افتاد شهر را فلج کرد و کم کم پترا خالی از سکنه شد و زیر آوار ماند.
بعد از پترا، نبطیها که نقشی بسیار مهم در منطقه داشتند نیز کم کم ناپدید شدند. پترا از دیدهها ناپدید نماند ولی ناپدید شدن مردمانی که آن را ساختهاند یکی از رازهای بزرگ تاریخ باقی ماندهاند.
پترا شاهکاری تراشیده شده
سنگتراشان بدون هیچ فناوری تخصصی، آثار غول پیکر پترا را تراشیدهاند. خوشبختانه برخی از نماهای ناتمام در پترا به باستانشناسان این اجازه دادهاند تا ایده روشنی از روش ساخت این بناها پیدا کنند. نبطیها از بالاترین نقاط کار را شروع میکردند و به سمت زمین کار را ادامه می دادند. کارگران احتمالا برای بالا رفتن از طناب یا داربست استفاده میکردند و از تبر و مغار برای ایجاد طرح بر روی صخرههای صاف کمک میگرفتند.
آنها برای کار تراشکاری نماها از استادان سنگ تراشی که از اسکندریه آورده میشد کمک میگرفتند و استادان این هنرها را به نبطیها آموزش میدادند. وقتی که نمای بیرونی تکمیل میشد اتاقهای مکعبی داخلی یکی پس از دیگری در دل صخرهها ایجاد میشد.
نبطیها به وسیله اقتصادی که از تجارت تغذیه میکرد به خیلی از امپراتوریهای بزرگ سفر کرده بودند بنابراین، این مردمان همیشه با فرهنگها و ملتهای دیگر در تماس بودند و از تجربیات و تأثیرات جدید نمیترسیدند. این ویژگی آنها در سبک معماری بناهایشان نیز مشخص است. یک سبکی جدید که ویژگیهای بهترین معماریها را گلچین کرده است. برای مثال یک آمفی تئاتر به سبک آمفی تئاترهای رومی در زمین پترا تراشیده شده است.
بناهای پترا سخت و گوشه دارند و از تزئینات زیادی در آنها استفاده نشده است و با تزئینات کوچکی آراسته شدهاند. شاید چشمگیرترین ویژگی آنها استفاده بهینه از رنگ طبیعی صخرهها است، رنگی گرم وزنده. نقش راه پلهها و ستونها از طرحهای آشوری وام گرفته شده اند و ظاهر سادهای دارند. حتی خدایان نیز در لوحهای سنگی و بدون هیچ تزئیناتی هک شدهاند؛ مانند معماری، نبطیها مهندسی بسیار جالبی نیز داشتند.
آنها به عنوان عشایر صحرا که در یکی از سختترین محیطهای جهان زندگی میکردند کاملا اهمیت آب را برای رشد درک کردند. پترا در زمستان مستعد سیلهای خطرناکی بود و سیلابها در بالای دره درست در خارج منطقه شهر سرازیر میشدند و از درون دره عبور می کردند و به حوضه اصلی شهر می رسیدند. نبطیها با ساختن یک سد قبل از ورودی شهر نه تنها از حوادثی که میتوانست کل شهر را نابود کند جلوگیری کردند بلکه ذخیره آب برای روزهای تابستان را نیز فراهم کردند. سازه سد به قدری دقیق مهندسی شده بود که با برخی سدهایی که در دهه ۱۹۹۰ ساخته شد برابری میکند.